اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی

ساخت وبلاگ
غزل نابای عشق همه بهانه از توستمن خامشم این ترانه از توست آن بانگ بلند صبحگاهیوین زمزمۀ شبانه از توست من اندُه خویش را ندانم این گریۀ بی بهانه از توست ای آتش جان پاکبازاندر خرمن من زبانه از توست افسون شدۀ تو اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abolghasemekarimi بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 27 بهمن 1398 ساعت: 2:16

خواجه نصیر الدین توسی در ابتدای وزارت خویش بود که تعدادی از نزدیکان بدو گفتند: ایران مدیری همچون شما نداشته و تاریخ همچون شما کمتر به یاد دارد. یکی از آنها گفت: نام همشهری شما خواجه نظام الملک توسی هم اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abolghasemekarimi بازدید : 30 تاريخ : يکشنبه 27 بهمن 1398 ساعت: 2:16

شاگرد معمار، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود گاهی تا گوشی برای شنیدن می یافت شروع می کرد تعریف نمودن از توانایی های خویش در معماری و در نهایت می نالید از این که کسی قدر او را نمی داند و حقوقش پایین است اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abolghasemekarimi بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 27 بهمن 1398 ساعت: 2:16

روزی ابوریحان درس به شاگردان می گفت که خونریز و قاتلی پای به محل درس و بحث نهاد. شاگردان با خشم به او می نگریستند و در دل هزار دشنام به او می دادند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است. آن مرد رسوا روی به اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abolghasemekarimi بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 27 بهمن 1398 ساعت: 2:16

مردی دو پسر داشت. یکی درسخوان اما تنبل و تن پرور و دیگری اهل فن و مهارت که همه کارهای شخصی خودش و تعمیرات منزل را خودش انجام می داد و دائم به شکلی خودش را سرگرم می کرد. روزی آن مرد شیوانا را دید و راج اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abolghasemekarimi بازدید : 34 تاريخ : يکشنبه 27 بهمن 1398 ساعت: 2:16

دو مرد در کنار درياچه اي مشغول ماهيگيري بودند. يکي از آنها ماهيگير با تجربه و ماهري بود اما ديگري ماهيگيري نميدانست. هر بار که مرد با تجربه يک ماهي بزرگ مي گرفت، آنرا در ظرف يخي که در کنار دستش بود مي اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abolghasemekarimi بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 27 بهمن 1398 ساعت: 2:16

بازرگانى در زمان انوشیروان مى زیست و مالى فراوان گرد آورد. پس از سال ها، او که در مملکت نوشیروان غریب بود، تصمیم به بازگشت به دیار خویش گرفت، ولى بدخواهان، نزد پادشاه بدگویى کردند که فلان بازرگان، از اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abolghasemekarimi بازدید : 28 تاريخ : يکشنبه 27 بهمن 1398 ساعت: 2:16

وقتی نوجوان بودم، یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم. جلوی ما یک خانواده ایستاده بودند، خانواده ای با شش بچه که همگی زیر دوازده سال سن داشتند و لباس های کهنه ولی در عین حال تمیـز پوشیده اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abolghasemekarimi بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 27 بهمن 1398 ساعت: 2:16

جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت. مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت پادشاه اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abolghasemekarimi بازدید : 28 تاريخ : يکشنبه 27 بهمن 1398 ساعت: 2:16

روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند: فاصله بین دچار یك مشكل شدن تا راه حل یافتن برای حل مشكل چقدر است؟ استاد اندكی تامل كرد و گفت: فاصله مشكل یك فرد و راه نجات او از آن مشكل برای هر شخصی اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی...ادامه مطلب
ما را در سایت اشعار فرزند زمین ابوالقاسم کریمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abolghasemekarimi بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 27 بهمن 1398 ساعت: 2:16